خوش آمدید
صفحه اصلی

معماری ارگانیک | زندگی در کنار طبیعت

معماری ریشه در ذات انسان‌ها دارد. از اوایل موجودیت انسان، آدم‌ها تمایل به طراحی و معماری داشتند. انسان‌های اولیه وجود یک آشیانه امن را نیاز می‌دیدند. آنها به طبیعت احترام زیادی می‌گذاشتند و سعی می‌کردند به آن صدمه وارد نکنند و حتی طبیعت را می‌پرستیدند. با پیشرفت زندگی انسان‌ها معماری هم پیشرفت چشم‌گیری کرد. معماری سبک‌های مختلفی را شامل می‌شوند.این سبک‌ها شامل کلاسیک، مینیمال، بیزانس، گوتیک، رومانسکایی، رنسانس، باروک و روکوکو، اُرگانیک و… می‌باشد. معماری ارگانیک معماری اندام‌وار یا بیومورفیسم نيز اطلاق مي شود كه در حقيقت یک فلسفه در معماری ‌است که به ترویج هماهنگی بین عادت‌های انسانی و طبیعت می‌پردازد.

خالق سبک معماری ارگانیک نوین| فرانک لوید رایت


در میان بسیاری از سبک‌های معماری یک سبک بسیار نزدیک و هم‌سو با طبیعت است، این سبک معماری اُرگانیک نام دارد. بنیان‌گذار این سبک آقای فرانک لوید رایت بیش از ۱۰۰۰ طراحی بنا را در پرونده خود دارد که ۵۳۲ تا از آنها کامل شده‌اند. پروژه‌های سرشناس او شامل؛ خانه‌ی آبشار، موزه گوگنهایم نیویورک، تلییزن وست، خانه روبی، هتل ایمپریال، معبد یونیتی و…

طراحی از جنس طبیعت


در این سبک طبیعت نقش مهمی دارد. هیچ‌گاه سازه‌های ارگانیک به محیط اطرف خود تحمیل نمی‌شوند و سعی می‌شود سازگاری این سازه‌ها با طبیعت حفظ شود. لئوناردو داوینچی به طبیعت اعقاد زیادی داشت. او در این مورد می‌گوید: «نقاشی زاده طبیعت است» و تا به آن‌جا پیشرفت که معتقد بود: «نقاشی نمی‌میرد زیرا از طبیعت سرچشمه می‌گیرد».

طراحی پایدار با درك از محیط اطراف آغاز می‌شود. اگرما به امکانات محیطی که در آن هستیم آگاه باشیم می‌توانیم از صدمه‌ زدن به آن‌ها جلوگیری کنیم؛ درواقع درك محیط باعث مشخص شدن مراحل طراحی ازجمله جهت قرارگیري نسبت به خورشید و چگونگی قرارگیري ساختمان در سایت می گردد که در همین راستا تلاش‌هاي زیادي درمعماری ارگانیک و معماری اکوتک صورت گرفت.

درمعماري ارگانیک به اصطلاح ساختمان باید طوری طراحی و اجرا شود که کم‌ترین آسیب و دخل و تصرف را در طبیعت داشته باشد و به عبارت جزئی از طبیعت اطراف خود باشد. مصالح ساختمانی به شکل پایداري هماهنگ با طبیعت و رنگ‌ها هستند و در کل هماهنگ با محیط هستند. طراحان باید با تجزیه و تحلیل طبیعت اطراف به ارائه راهکار درست و مناسبی براي تلفیق اثر مصنوع در طبیعت بنمایند و بطور خلاصه ساختمان باید کمترین ناسازگاری و مغایرت را با محیط طبیعی پیرامون خود داشته باشد. طراح باید با درك درست محیط به خلق اثري بپردازد که کمترین زیان را به طبیعت وارد نماید. در معماري اکوتک به محیط زیست و استفاده از سوخت و انرژي تجزیه شونده و بازیافت و تجدید انرژي که کمترین آسیب را به طبیعت و محیط زیست وارد کند، تاثیر دارد.

سازه های برجسته در معماری ارگانیک


یکی از مهمترين سازه‌های معماري ارگانيك؛ خانه آبشار. خانهٔ آبشار یا فالینگ‌ واتر ( Fallingwater) که به آن اقامتگاه کافمن نیز گفته می‌شود، خانه‌ای است که معمار معروف آمریکایی، فرانک لوید رایت، در سال ۱۹۳۵ در پنسیلوانیای آمریکا طراحی کرده‌است. این شاهکار معماری جزء یکی از برترین آثار معماری قرن بیستم به‌شمار می‌رود. این خانه در نزدیکی شهر پیتسبورگ و به سبک «معماری اُرگانیک» ساخته شده‌است.

معماری ارگانیک از کلام بزرگان


بینش معماری ارگانیک ریشه در فلسفه رمانتیک دارد. گوته و شیلر دو شاعر به‌نام آلمانی واژه رمانتیک را در مقابل کلاسیک برای اولین بار به‌کار بردند.

 مهندس محمدرضا نیکبخت، برنده جایزه «زندگی جدید در کالبد قدیم» در سال ۱۳۸۰ در گفت‌وگو با جام‌‌جم این طور توضیح می‌دهد: «معماری ارگانیک یک تعریف مشخص دارد که این تعریف، یک تعریف شخصی نیست. هر کسی نمی‌تواند از خود یک تعریف برای معماری ارگانیک ارائه کند. زیرا این تعریف شناور نیست. اگر تعاریف ما گاهی با‌هم تفاوت می‌کند شاید تنها دلیلش عدم شناخت از معماری ارگانیک است؛ از نظر مفهومی و نه البته ادبی و تیتروار. معماری ارگانیک حاصل کنار‌هم قرار گرفتن چند واژه است: همگامی و همسازی، طبیعت (محیط زیست)، حفاظت، ترمیم (بازگشت دوباره به محیط یا همان بازیافت)، صرفه جویی و چند مورد دیگر. برای مثال یک جا بحث حفاظت از محیط زیست، یک جا بحث صرفه‌جویی انرژی و در جای دیگر بحث همگامی با طبیعت و رابطه ارزش‌های طبیعت با روح انسان را مطرح کرده‌ایم. اما تنها تعریفی که تمامی این ویژگی‌ها را در خود لحاظ کند، بهترین تعریف از معماری ارگانیک است. یعنی هر چقدر که در یک معماری نشانه‌هایی مثل حفاظت، صرفه‌جویی و هماهنگی با محیط را بهتر بتوان دید، آن معماری بیشتر به سمت معماری ارگانیک میل کرده‌است.»

از مهندس محمدرضا نیکبخت برنده‌ی جایزه مقام اول «خشت طلایی» همایش ملی معماری در زمینه احیای بناهای تاریخی و «خشت مسین» در زمینه معماری مسکونی پرسیدند: مهم ترین اصل در معماری ارگانیک انسان محوری است یا طبیعت محوری؟ وی در پاسخ گفت: «اگر بنا باشد که نام ارگانیک لحاظ شود، شاید بهتر باشد که انسان محوری به جایگاه دوم برده شود. زیرا تقاضاهای انسان اغلب تنوع زیادی دارد و بعضا می‌تواند حتی با اصل حاکم بر معماری ارگانیک هم در تناقض باشد.»

او در پاسخ به این پرسش که چه زوایایی از معماری ارگانیک پیش‌تر در معماری ایرانی لحاظ می‌شده و اکنون از بین رفته، گفت: «در معماری ایرانی شاهد تدابیر گوناگونی هستیم که برای مصادیق متفاوت ازجمله بهره‌گیری از رفتارهای آفتاب، آب، باد، خاک و پوشش‌های گیاهی اندیشیده شده‌است. یک مثال خیلی ساده حضور باغ، آن‌هم با آب جاری در منطقه‌ای مثل کاشان است، که بدون شک پاسخی به نیاز روحی یک جامعه است. مصداق بارز آن‌هم می‌تواند عمق کم مجراهای آب در باغ فین باشد. عمق کم مجرای آب تدبیری است که طراح با توجه به شرایط محیط و کمبود آب اندیشیده است. در جایی دیگر هماهنگی معماری حاشیه خلیج فارس و معماری کویر با جریان باد و همچنین در طراحی سرداب‌ها و بادگیر‌ها را شاهد هستیم که خود نشانی از انطباق معماری با محیط است. البته قابلیت بازیافت مصالح در معماری خشتی و آجری هم در جای خود قابل ذکر است.»

دکتر کوپن‌ راث در زمینه الگومحوری از طرح‌های بومی در معماری ارگانیک می‌گوید: «معماری ارگانیک به عنوان سبک خاصی از معماری در دنیای مدرن، به هیچ وجه از الگوهای تقلیدی تبعیت نمی‌کند، اما در این سبک خاص طراح می‌تواند (و‌در‌اصل باید) از الگوهای بومی استفاده کند.»

مساله اینجاست که از میان برداشت‌های گوناگون نسبت به این سبک خاص، تاریخچه معماری بروز اشکال گوناگونی را اعم از اشکال نرم تا شیوه‌های مبتنی بر شکل‌گیری بیولوژیکی همانند استفاده از اشکال حیوانی در معماری، الهام از شکل ها و الگوهای طبیعی شاهد بوده‌است. برخی بر این باور هستند که استفاده از معماری ارگانیک در کلانشهرهای امروزی بواسطه زمینه و بستر نامناسب بی‌نتیجه خواهد بود، اما برخی دیگر از معماران و طراحان، استفاده از معماری ارگانیک در شهرهای امروزی را نه تنها امکان پذیر که حتی ضروری می‌دانند.

ما پیش از بحث درباره معماری ارگانیک در بحث شهرسازی باید به این نکته توجه کنیم که هر هکتار شهر به حدود صد هکتار پشتوانه نیاز دارد تا فرآوری و تولید را پشتیبانی کند. جدای از این موارد که به عنوان اصول اولیه مطرح هستند، باید به این مساله هم توجه کرد که آیا ما در کلانشهری مثل تهران، نمونه یا الگویی از معماری ارگانیک را حفظ کرده‌ایم؟

معماری در طبیعت


در دنیای ما هر ایده‌ی جدید ریشه در کشف تعدادی از زوایای پنهان طبیعت دارد که به گونه‌ای شگفت‌انگیز از طریق مشاهده و باز‌تابهای طبیعی نمایان می‌شوند .

استفاده بهینه از مصالح
حداکثرسازی توان سازه‌ای
حداکثرسازی حجم فضای محصور
ایجاد بالاترین نسبت استحکام به وزن سازه
استفاده از تنش و کرنش به عنوان مبنای کارایی سازه ای
ایجاد محیط‌های کارا از لحاظ انرژی ، به خوبی عایق شده و راحت ، بدون نیاز به استفاده از انرژی خارجی.
ایجاد فرمهایی برای بهبود گردش هوا
استفاده از مصالح موجود در محل برای ساخت
استفاده از فرمهای منحنی شکل برای پراکنده سازی نیروهای وارده چند جهتی
افزایش کارایی آیرودینامیکی توسط فرمهای سازه
عدم تولید مواد سمی و مضر برای محیط
طراحی سازه‌هایی که به تنهایی توسط یک ارگانیزم قابل ساخت باشند
با رعایت شرایط گفته شده در موارد بالا انسان می‌تواند به بهترین شکل ممکن و کم‌ترین آسیب به طبیعت معماری را با محیط خود آمیزه سازد.

کلام آخر


ما می‌توانیم زیباترین سازه‌های ممکن را در دل طبیعت جای بدهیم به صورتی که آسیبی به آن نرسد. تنها کافیست با رعایت قوانین معماری و زیست محیطی آنرا آمیزه سازیم تا زیبایی به وجود آید. نیاز جوامع انسانی اعم از شهری و روستایی بازگشت به طبیعت و ارتباط متقابل با آن است و شهروندان کلانشهرها این نیاز را امروزه بخوبی درک می‌کنند.

 

از دکتر لقایی پرسیدند در چنین شرایطی آیا معماران نیز این نیاز را درک می‌کنند و ما را به همان سو خواهند برد؟ وی در پاسخ به این پرسش و جمع‌بندی بحث گفت: «برای ارزیابی پایداری در طراحی محیط باید میزان حرکت به سمت آن‌را سنجید. ما اگر از امروز نخستین قدم را برای نزدیک شدن به توسعه پایدار شهری برداریم، در آینده حتما شهرها و خانه‌هایی سالم‌ تر خواهیم داشت. تلاش برای استفاده از انرژی زمین گرمایی، بهره‌ برداری از سلول‌های خورشیدی، تشویق برای آشتی با طبیعت حتی از طریق سامان‌دهی باغچه‌های کوچک و سبز در تراس‌های منازل، همه ازجمله اقدامات مثبتی است که مشارکت جمعی را می‌طلبد. انسان مدرن امروزی چاره‌ای جز تجدید حیات اکولوژیک ندارد. در حقیقت ما مجبوریم که با درخت زندگی کنیم و این الزام صرفا به واسطه بهره‌مندی از زیبایی نیست؛ بلکه نیاز است که ما را اجبارا به آن سمت خواهد برد.»

با آنکه رایت به طبیعت عشق می‌ورزد، شاید هیچگاه نتوانست مانند میکل آنژ به سرشت خارق‌العاده مصالح دست یابد. رایت و بسیاری از معماران که در طلب یادگیری از طبیعت هستند بسیاری از اسرار طبیعت، جنبه‌های مختلف آمیختن طبیعت با سایت، استقرار ساختمان روی آن، جهت‌یابی آن، آثار جنبی حرارتی و اقلیمی و گاه حتی جنبه‌های مختلف فرمی طرز تشکیل ساختمانی طبیعت را فرا گرفته‌اند.

به اعتقاد میکل آنژ فرمی که هنرمند به مصالح می‌بخشد نه تنها ذهن هنرمند، بلکه از پیش در خود مصالح وجود دارد. بنابر این هنرمند همواره در کشاکش متافیزیکی با فرم و اسرار طبیعت است و این فرایندی است مکاشفه‌آمیز که از طریق آن هنرمند توده فرمی را که از قبل در ذهن خود و نیز در مصالح نهفته است ،کشف می‌کند.

پیمان ایوبی وب‌سایت

نظرات بسته شده است.